مرید عشق نجوید، مراد از محیط قمی هفت شهر عشق 20

محیط قمی

آثار محیط قمی

محیط قمی

مرید عشق نجوید، مراد خاطر خویش

1 مرید عشق نجوید، مراد خاطر خویش خوش است عارف سالک، به هر چه آید پیش

2 نکو است آن چه کند دلستان، چه جور و چه مهر خوش است هرچه زجانان رسد، چه نوش و چه نیش

3 غلام همت آنم که خاطر مجموع پی دو روزه ی دنیای دون نکرد، پریش

4 ز چنگ حادثه خواهی شکسته دل نشوی به هوش باش نگردد، دلی زدست تو ریش

5 ز بندگان طبیعت مجو مسلمانی که این سیاه دلان، کافرند در همه کیش

6 طُفیل هستی یارند، بنده و آزاد رهین منّت عشقند، منعم و درویش

7 به عشق کوش که مردان راه حق بردند به یُمن سلطنت عشق، کارها از پیش

8 ز عشق مالک اشتر، بدان مقام رسید که قاصر است زدرکش، عقول دوراندیش

9 شه ولایت فرمود، بهر من مالک چنان بُدی که بُدم من، برای سید خویش

10 بُرنده تیغی خواندش، زتیغ های خدا مر این حدیث زگفتار او است، بی کم و بیش

11 «محیط» بندگی بندگان، آل رسول مرا است مذهب و آئین، مرا است ملت و کیش

عکس نوشته
کامنت
comment