هوای خاک درت باز در سر افتادست از فضولی بغدادی غزل 90

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

هوای خاک درت باز در سر افتادست

1 هوای خاک درت باز در سر افتادست ز هر چه هست مرا این هوا در افتادست

2 مرا چه کار به از آه و ناله است کنون که کار با تو چو شوخ ستمگر افتادست

3 چرا ز چشم تو بر من نمی افتد نظری مگر که قاعده مردمی در افتادست

4 ز زلف یار صبا تا گشاده است گره گره بکار دل درد پرور افتادست

5 من از کجا و نجات از بلا چنین که دلم بدام آن سر زلف معنبر افتادست

6 ز ذوق عشق بتان نیست عقل را خبری چرا که رتبه این ذوق برتر افتادست

7 فتاده است فضولی بخاک رهگذرت بیا که بی تو غریبی ببستر افتادست

عکس نوشته
کامنت
comment