- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شهر ویران شده گریه مستانه ماست هرکجا هست غمی دربدر خانه ماست
2 از همه سو، ره بیغوله و صحرا بستند هرکه را می نگری در پی دیوانه ماست
3 بال و پر سوخته هر یک به کناری رفتند آن که نامد به در از بزم تو پروانه ماست
4 به تماشای جهان باز نمانیم از تو آن چه دام دگران ساخته یی دانه ماست
5 به سر باده فروشان که به مسجد نرویم تا به میخانه نمی در ته پیمانه ماست
6 ما که خورشید پرستیم به محفل چه کنیم آفتاب از همه جا روی به ویرانه ماست
7 خواب ما را به صد افسون نگه می بندند جادوان را همه جا گوش بر افسانه ماست
8 تا کی از موعظت خلوتیان می شنویم هوش ما محو تماشاگه جانانه ماست
9 صحن و دیوار و در و بام «نظیری » امشب همه در وجد و سماع اند که در خانه ماست