- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزگار زن جلب پرور خرابست ای ادیب چشمه ای از دور اگر بینی سرابست ای ادیب
2 خون احباب است اندر جام زهرآلود دهر مست پندارد که لبریز از شرابست ای ادیب
3 ملک دیگرگون و کار ملک دیگرگون بود وعد ساعت را تو گوئی انترابست ای ادیب
4 زین ثقیلان و گر آنجا نان جهان اندر ستوه خاک لرزان عالم اندر اضطرابست ای ادیب
5 بسکه طبع آزرده زین آوازها در گوش من نغمه طنبور چون بانگ غرابست ای ادیب
6 هر که بوسد از دل و جان خاک پای بو تراب ورد او یالیتنی کنت ترابست ای ادیب
7 آنکه گریانست در محراب طاعت تا سحر سخت خندان در صف طعن و ضرابست ای ادیب
8 کفشدوز آمد به کف انبان، سگ از میدان گریخت کو بدانست آنچه او را در جوابست ای ادیب