خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

روز عمر آمد به پیشین از خاقانی شروانی قطعه‌ 220

قطعه‌ 220 ام از 1365 قطعات

روز عمر آمد به پیشین ای دریغ

1 روز عمر آمد به پیشین ای دریغ کار بر نامد به آئین ای دریغ

2 سینه چون صبح پسین خواهم درید کآفتاب آمد به پیشین ای دریغ

3 سخت نومیدم ز امید بهی درد نومیدی من بین ای دریغ

4 غصهٔ بی‌طالعی بین کز فلک درد هست و نیست تسکین ای دریغ

5 آب رویم رفت و زیر آب چشم روی چون آب است پرچین ای دریغ

6 چرخ را جمشید و افریدون نماند کز من مسکین کشد کین ای دریغ

7 آسمان نطع مرادم برفشاند نه شهش ماند و نه فرزین ای دریغ

8 صاعقه بربام عمر من گذشت نه درش ماند و نه پرچین ای دریغ

9 از دهان دین برآمد آه آه چون فرو شد ناصر دین ای دریغ

10 مرغزار جان طلب خاقانیا کخور گیتی است سنگین ای دریغ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ

شاعر شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ چه کسی است ؟

شاعر شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ خاقانی شروانی می باشد.

شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ چیست ؟

قالب شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر روز عمر آمد به پیشین ای دریغ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی