روزی‌که زد به خواب شعورم ایاغ از بیدل دهلوی غزل 8

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

روزی‌که زد به خواب شعورم ایاغ پا

1 روزی‌که زد به خواب شعورم ایاغ پا من هم زدم ز نشئه به چندین دماغ پا

2 رنگ حنا زطبع چمن موج می‌زند شسه‌ست گویی آن گل خودرو به باغ پا

3 سیر بهار رنگ ندارد گل ثبات لغزد مگر چو لاله کسی را به داغ پا

4 آنجا که نقش پای تو مقصود جستجوست سر جای موکشد به هوای سراغ پا

5 جز خاک تیره نیست بنای جهان رنگ طاووس سوده است به منقار زاغ پا

6 با طبع سرکش اینهمه رنج وفا مبر روز سوار، شب کند اسب چراغ پا

7 یک گام اگر ز وهم تعلق گذشته‌ای‌ بیدل درازکن به بساط فراغ پا

عکس نوشته
کامنت
comment