1 کشت عاشق که دهد داد گیاه خشکش موی چینیست رگ ابر سیاه خشکش
2 بیسخا گردن منعم چه کمال افرازد سر خشکیست که آتش به کلاه خشکش
3 سر به غفلت مفرازید ز آه مظلوم برق خفتهست به فوارهٔ آه خشکش
4 شاه اگر دامن انعام به خسّت چیند نیست جز مهرهٔ شطرنج سپاه خشکش
5 غفلت بیدل ما تا به کجا گرد کند ابر رحمت نشود تر به گناه خشکش
دیدگاهها **