1 کیش زرتشت را سه پایه بود هر یکی را به چرخ سایه بود
2 کاخ هستی بود برین سه ستون ماه و برجیس و مهر بر گردون
3 هر که رو کرد سوی دین بهی شد رکاب تنش ز درد تهی
4 گفت جستم براه دین پیشی استوارم به نیک اندیشی
5 استوارم به نیک گفتاری استوارم به نیک کرداری
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاه از تبار خویش وزیر اختیار کرد وین اختیار نیک، شه بخت یار کرد
2 بنیاد ملک روی به سستی نهاده بود زین اختیار پایه ملک استوار کرد
1 شها ببین عمل عالم مکرم را ببین جناب شریعتمدار اعظم را
2 روا بود که باسلام گوید المسلم هر آنکه بنگرد این مفتی مسلم را
1 خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور
2 ابر و باد ار نبود توسن فرخ پی شه از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به