1 مخلوق فراوان است الله یکی است وانجا که حقیقت است درگاه یکی است
2 هستند ستارگان بسی، ماه یکی است بسیار ملک هست، ملکشاه یکی است
1 خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
2 در چنین صد جشن فرخ شادباش و شاه باش کایزد از بهر تو این شاهی و شادی آفرید
1 بقای شهریار تاجور باد پناهش کردگار دادگر باد
2 دلیلش دولت و بخت جوان باد ندیمش نصرت و فتح و ظفر باد
1 امروز بت من سر پیکار ندارد جز دوستی و عذر و لَطَف کار ندارد
2 بشکفت رخم چون گل بیخار ز شادی زیرا که گل صحبت او خار ندارد