1 خالق خلق وایزد بی چون فاعل کارگاه «کن فیکون»
2 هر چه آورد از عدم به وجود از وجود همه تویی مقصود
3 خویشتن را نخست نیک بدان تختهٔ آفرینشت برخوان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 معشوق به سامان شد تا باد چنین باد کفرش همه ایمان شد تا باد چنین باد
2 زان لب که همی زهر فشاندی به تکبر اکنون شکر افشان شد تا باد چنین باد
1 هر آن روزی که باشم در خرابات همی نالم چو موسی در مناجات
2 خوشا روزی که در مستی گذارم مبارک باشدم ایام و ساعات
1 در ده پسرا می مروق را یاران موافق موفق را
2 زان می که چو آه عاشقان از تف انگشت کند بر آب زورق را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به