-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قاصد دلی آزرده تر از آبله دارد می آید از آن کوی و ز رفتن گله دارد
2 کس خیمه نیفراخت به سرچشمه حیوان گاهی گذری خضر برین مرحله دارد
3 شاید که شود جلوه گر از غیب جمالی چشمی همه کس بر ره این قافله دارد
4 معشوق جمیل است و غیور ار نه بگویم مجنون نسب از لیلی این سلسله دارد
5 هویی به فراغت نکند در همه صحرا دیوانه که آهوی رمان در گله دارد
6 دریاش همی باید و در ظرف نگنجد صد گونه الم طایر کم حوصله دارد
7 فارغ نشوم یک نفس از بندگی عشق شکرانه فرضی که کنم نافله دارد
8 بی باده کنم مستی و بی نغمه زنم ذوق اینک می و نی، هرکه سر مشغله دارد
9 چون گفته و ناگفته به سنجیدن بخت است شعری که نگفتست «نظیری » صله دارد