فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی
فیض کاشانی

خنک آن روز که از عقل نجاتم از فیض کاشانی غزل 335

غزل 335 ام از 1187 غزلیات

خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند

1 خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند سوی آرامگه عشق براتم دادند

2 یار مستان خرابات الستم کردند از دم روح فزاشان برکاتم دادند

3 عشق بگرفت مرا از من و بنشست بجا سیئاتم ستدند و حسناتم دادند

4 فیض هر نشاه زفیض دگری بهتر بود وقت شان خوش که نشان نشئاتم دادند

5 عشق صوری عجبی در دل افسرده دمید مرگ را سر ببریدند و حیاتم دادند

6 هر چه دادم بعوض خوبتری بگرفتم چون گذشتم زصفت جلوهٔ ذاتم دادند

7 جون سپردم صفت و ذات باهلش یکیک نو بنو خلعتی از ذات و صفاتم دادند

8 بار عقلی که از اندوش دلم بود گران چون فکندم زغم و غصه نجاتم دادند

9 زیرخط آب حیات از لب اونوشیدم ره بسر چشمهٔ خضر از ظلماتم دادند

10 چه گشادی که شد از دولت عشقم روزی شکرلله که در این شیوه ثباتم دادند

11 هر چرا یافتم از دولت شبخیزی بود کام جان از برکات خلواتم دادند

12 کاسهٔ فقر گرفتم بکف عجز و نیاز چون بدیدند فقیرم صدقاتم دادند

13 فیض تبدیل صفت کن بصفات معشوق کاین مقامات زتبدیل صفاتم دادند

14 این جواب غزل حافظ آگاه که گفت دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند

شاعر شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند چه کسی است ؟

شاعر شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند فیض کاشانی می باشد.

شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند چیست ؟

قالب شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند غزل است

مضمون اصلی شعر خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر