خنک آن شبی که او رخ بفروزد از نیر تبریزی غزل 139

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی

1 خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی

2 تو خود ای غزال رعنا چه بلا شدی خدا را که به دور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی

3 چه شب است یا رب امشب که در انتظار روزش همه اختران شمردیم و نیامد آفتابی

4 به گرشمهٔ نهانی بکنی هر آنچه دانی نه مرا دل سؤالی نه تو را سر جوابی

5 اگر از لب تو بوسی بزدم مکن تُرُش رو که کش آشنای دیرین نکشد به شکّر آبی

عکس نوشته
کامنت
comment