- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی
2 تو خود ای غزال رعنا چه بلا شدی خدا را که به دور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی
3 چه شب است یا رب امشب که در انتظار روزش همه اختران شمردیم و نیامد آفتابی
4 به گرشمهٔ نهانی بکنی هر آنچه دانی نه مرا دل سؤالی نه تو را سر جوابی
5 اگر از لب تو بوسی بزدم مکن تُرُش رو که کش آشنای دیرین نکشد به شکّر آبی