گفتگویت می‌دهد یاد از ابوالحسن فراهانی غزل 57

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

گفتگویت می‌دهد یاد از عتاب تازه‌ای

1 گفتگویت می‌دهد یاد از عتاب تازه‌ای یار گویا دیده بهرم باز خواب تازه‌ای

2 بر رخت بس بود از زلف پریشانت نقاب از خط مشکین چرا بستی نقاب تازه‌ای

3 شب بود آبستن خورشید و خورشید رخت باشد آبستن به شب مست آفتاب تازه‌ای

4 خون عشاق قدیم ار می‌خوری دلشان بسوز کین شراب تازه را باید کباب تازه‌ای

5 هم تر و هم تازه است این شعر خواهم شاعری کین زمین تازه را گوید جواب تازه‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment