سرگشتگی نشستنم از یاد از اسیر شهرستانی غزل 117

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

سرگشتگی نشستنم از یاد برده است

1 سرگشتگی نشستنم از یاد برده است بیهوده گردیم گرو از یاد برده است

2 در بیضه شکسته محبت دل مرا از آشیان به خدمت صیاد برده است

عکس نوشته
کامنت
comment