آن یار که عهد دوستاری بشکست از سعدی شیرازی رباعی 8

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

آن یار که عهد دوستاری بشکست

1 آن یار که عهد دوستاری بشکست می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

2 می‌گفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست

عکس نوشته
کامنت
comment