1 یار باید که هر چه یار کند بر مراد خود اختیار کند
2 زینهار از کسی که در غم دوست پیش بیگانه زینهار کند
3 بار یاران بکش که دامن گل آن برد کاحتمال خار کند
4 خانه عشق در خراباتست نیکنامی در او چه کار کند
5 شهربند هوای نفس مباش سگ شهر استخوان شکار کند
6 هر شبی یار شاهدی بودن روز هشیاریت خمار کند
7 قاضی شهر عاشقان باید که به یک شاهد اختصار کند
8 سر سعدی سرای سلطانست نادر آن جا کسی گذار کند