-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار را چون هوس صحبت درویشانست گر قدم رنجه کند دولت درویشانست
2 جگر پاره و داغ دل خونابه چکان لاله ی عیش و گل عشرت درویشانست
3 پای بر چشم فقیران نه و اندیشه مکن کاین عنایت سبب حرمت درویشانست
4 می رسد نعمت وصل تو باقبال خیال هم خیالت که ولینعمت درویشانست
5 رخ متاب از من درویش که سلطانی حسن از صفای نظر و همت درویشانست
6 غیر ازین قوم که آیینه ی احوال همند کیست کورا خبر از حالت درویشانست
7 گرچه صد نامه سیه کرد فغانی ز گناه نظرش بر کرم و رحمت درویشانست