🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی
ادیب الممالک فراهانی

ز آمدن فرودین از ادیب الممالک فراهانی قصیده 45

قصیده 45 ام از 872 قصاید

ز آمدن فرودین و رفتن اسفند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34

1 ز آمدن فرودین و رفتن اسفند دلها خرم شد و روانها خرسند

2 گلها افروختند آتش زردشت مرغان آموختند ترجمه زند

3 ابر ببالای خاک لؤلؤ تربیخت باد فراز زمین عبیر پراکند

4 سبزه تر فرش نو بخاک بگسترد لاله همه ناف خود بنافه بیاکند

5 ترکی از شاهدان خطه بابل خوبتر از لعبتان چین و سمرقند

6 ترکی تازی زبان ولی حبشی موی زاده ز پشت ملوک ملت پازند

7 بسته بجانهای زار مهرش پیمان جسته بدلهای خسته زلفش پیوند

8 غنچه سحرگاه اگر دهان بگشاید خون جگر نوشد از لبش بشکرخند

9 آمد در بوستان چو سروی آزاد شد بصف باغ همچو نخل برومند

10 راه دلم زد سپس برفت و برآشفت این دل دیوانه با روان خردمند

11 بردم دل را بر حکیم که شاید پندش گوید نکرد سود بر او پند

12 لاجرم از دل همی بکندم دل زانک دندان چون درد کرد باید برکند

13 هاروت از آنگه ماند در چه بابل تن دژم و سرنگون دو بازو در بند

14 نرگس جادوگری ز چاه زنخدان هاروت آسا بچاه بابلم افکند

15 گریه کنم بر دلی فرو شده در چاه باش چو یعقوب بهر گم شده فرزند

16 لیک بهر ورطه زان خوشم که بفرقم سایه فکنده یکی درخت برومند

17 سروی کز قیروان بساحت کشمیر سایه بگسترده پی فسان و ترفند

18 هر نفس از جویبار همت فضلش شاخ بروید فزون ز هشتصد و اند

19 میری کاندر فنون دانش و مردی نیستش اندر همه زمانه همانند

20 صارم و درعش بود ز هیبت و تدبیر نزدم شمشیر و تیر و رخت کژ آکند

21 اسبش چون رخ نهد به پره دشمن پیل دمان است چون پیاده آوند

22 رمحش دشمن شکارد ار همه گردون تیغش خارا شکافد ار همه الوند

23 میران بسیار بوده اند از این پیش نیز بیایند مردمان هنرمند

24 لیک چنو چشم روزگار نه بیند ز آنکه چنو مام دهر نارد فرزند

25 خیزید ای خادمان بار و بیکبار بر رخ این میر می بسوزید اسپند

26 من همگی خاک آستان ویستم دور فتادم ز آستانش هر چند

27 خون خورم از هجر آستانش و هرگز می نخورم جز به آستانش سوگند

28 فریاد ای میر درد هجران تا کی الغوث ای خواجه سوز حرمان تا چند

29 از کف بی دولتان دولت ایران چند بنوشم شرنگ و خصم خورد قند

30 گر نرسم بر درت زمانه غدار پوست بخواهد ز استخوانیم برکند

31 بر تن رنجور من شماتت دشمن چرخ پسندیده ای امیر تو مپسند

32 بر تو فراوان درود باید خواندن اما هر چامه را نماند بساوند

33 تا که رسد نوبهار بعد زمستان تا که بود فروردین مه از پی اسفند

34 جشن فریدون و فروردین همیون خرم بادا به روزگار خداوند

ادیب الممالک فراهانی از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند قصیده 45 ام از 872 قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند

شاعر شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند چه کسی است ؟

شاعر شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند ادیب الممالک فراهانی می باشد.

شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند چیست ؟

قالب شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند قصیده است

سبک شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند چیست ؟

سبک شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند سبک نوین است

مضمون اصلی شعر ز آمدن فرودین و رفتن اسفند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ادیب الممالک فراهانی

ز آمدن فرودین از ادیب الممالک فراهانی قصیده 45

قصیده 45 ام از 872 قصاید
بنر