1 طفل است و بدخو جوید بهانه در عشق دارد ما را فسانه
2 مانند قمری سر بر نکردیم بی حلقه دام از آشیانه
3 هرکس به نوعی دارد فغانی ما را خموشی آمد ترانه
4 ما را دو چیزش سرگشته دارد آه از تغافل داد از بهانه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 فهمیده چشم شوخ تو حال خراب ما غوغای ناز تا چه کند با حجاب ما
2 از عشق خاکسار به جایی رسیده ایم ماییم آسمان و دل است آفتاب ما
1 نکرده شکوه بیجا زیارت لب ما اثر ز خود رود از انتعاش یارب ما
2 نه از نزاع وبالی نه از جدل خللی فروغ آینه صاف ماست کوکب ما
1 در دل گداختیم تمنای خویش را شاید که ناله گرم کند جای خویش را
2 فرصت سلم خریده بازار محنتم امروز می خورم غم فردای خویش را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **