1 سبب امت و رسولی او علت صورت و هیولی او
2 او نهادست هم به امر قدم صورت اندر هیولی عالم
3 کان وجودی که بیزبان باشد از هیولی عقل و جان باشد
1 روی خوبت نهان چه خواهی کرد شورش عاشقان چه خواهی کرد
2 مشک زلفی و نرگسین چشمی تا بدان نرگسان چه خواهی کرد
1 زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد
2 غبار نعل اسب تو به دیده درکشد حورا زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد
1 راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست کان نه راه صورت و پایست کان راه دلست
2 بر بساط عاشقی از روی اخلاص و یقین چون ببازی جان و تن مقصود آنگه حاصلست