1 زن جلبی رفته و در همچو من کرده سخنهای پریشان رقم
2 میروم و میخرم و میخورم داروی کاری که براند شکم
3 پس ز پی جایزهاش بر دهن میریم و میریم و میریم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هجران رفیق بخت زبون کسی مباد خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد
2 یارب حریف گرم کنی همچو آرزو گرم اختلاط داغ درون کسی مباد
1 میتوانم بود بی تو ، تاب تنهاییم هست امتحان صبر خود کردم شکیبایم هست
2 حفظ ناموس تو منظور است میدانی تو هم ورنه سد تقریب خوب از بهر رسواییم هست
1 غمزهٔ او حشر فتنه به هر جا ببرد عافیت را همه اسباب به یغما ببرد
2 صبر ما پنجه مومیست چوعشق آرد زور پنجه گر ساخته باشند ز خارا ببرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **