1 جمله صید این جهانیم، ای پسر ما چو صعوه، مرگ بر سان زغن
2 هر گلی پژمرده گردد زو، نه دیر مرگ بفشارد همه در زیر غن
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا
2 باشد گه وصال ببینند روی دوست تو نیز در میانهٔ ایشان ببینیا
1 به خیره برشمرد سیر خورده گرسنه را چنان که درد کسان بر دگر کسی خوارست
2 چو پوست روبه ببینی به خان واتگران بدان که: تهمت او دنبهٔ به سر کارست
1 گفت دینی را که: این دینار بود کین فراکن موش را پروار بود
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **