کاروان عشق را بانگ درای از طبیب اصفهانی غزل 27

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

کاروان عشق را بانگ درای دیگرست

1 کاروان عشق را بانگ درای دیگرست گوش ما بر ناله دردآشنای دیگرست

2 بر دل تنگم در فیضی است هر زخم ستم بر تنم هر داغ باغ دلگشای دیگرست

3 شمع ما را از نسیم صبحدم اندیشه نیست روشنائی، محفل ما را ز جای دیگرست

4 زندگی بی آه و اشگم نیست ممکن همچو شمع در دیار عاشقان آب و هوای دیگرست

5 صید لاغر را کنند آزاد، حیرانم چرا هر قدم در راه من دام بلای دیگرست

6 هر چه میکاهد زتن، بر روح افزاید طبیب در جهان نیستی نشو و نمای دیگرست

عکس نوشته
کامنت
comment