1 شمع خوشی افروختی عود دل ما سوختی از بهر بزم عاشقان شمعی ز نور افروختی
2 جز عاشقی کاری دگر از ما نمی آید دگر زیرا که از روز ازل ما را چنین آموختی
1 این حضور عاشقان است الصلا صحبت صاحبدلان است الصلا
2 یار با ما در سماع معنوی است گر نظر داری عیان است الصلا
1 در عین حباب آب دریاب آن آب در این حباب دریاب
2 نقشی است خیال عالم ای یار خوابی است و هم به خواب دریاب
1 غرق آب و آب را جوئیم ما آبروی ما ز ما جوئیم ما
2 صورت و معنی و جام می مدام آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما