-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی از تاب می آن لحظه که در می گیرد عرق از عارض او رنگ شرر می گیرد
2 می پذیرند بدان را بطفیل نیکان رشته را پس ندهد آنکه گهر می گیرد
3 صافدل ترک حق از بهره خوش آمد نکند زشت رو آینه بیهوده بزر می گیرد
4 هر دمی را اثری هست که از صحبت خلق هر نفس آینه ام رنگ دگر می گیرد
5 چشم بندد ز جهان تا بگشاید دل تنگ مرغ دلگیر تو سر در ته پر می گیرد
6 منم آن نخل برومند که دهقان قضا می فروشد ثمرم را و تبر می گیرد
7 اشک آگاه بود از دل شوریده کلیم بیشتر طفل ز دیوانه خبر می گیرد