- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بار خدایا توئی که باطن اسرار دانی در روز روشن و به شب تار
2 خسته ز درک مشیتت همه افهام خیره ز تحقیق حکمتت همه ابصار
3 مردم بدبخت را قضای تو سازد در همه گیتی نژند و خوار و نگونسار
4 باز شود نیک بخت را ز قضایت دولت دنیا قرین و بخت جوان یار
5 یک قدم ای ناظر جریده درین ره با من مسکین ز روی بینش بردار
6 تا نگری هر دمی هزار شگفتی بر رخ خاک از قضای ایزد دادار
7 خیره ز اغلوطه های کیوان بینی خاطر پژمرده اکارم و اخیار
8 وه چه فرومایگان سفله که دیدیم نزد لئیمان عزیز گشته ز دینار
9 نیز بدیدیم مردم هنری را بر در نامردمان ز بی درمی خوار
10 یا رب ازین غم دلم فتاده چو یونس در دل ماهی درون لجه رخسار