1 سازنده اگرچه ساز نیکو سازد اما بی ساز ساز چون بنوازد
2 من آینه ام که می نمایم او را او خالق من که او مرا می سازد
1 مرد مردانه شاه مردان است در همه حال مرد مردان است
2 در ولایت ولی والی اوست بر همه کاینات سلطان است
1 رند مستی چو دمی با او برآ از در میخانهٔ ما خوش درآ
2 مجلس ما را غنیمت می شمُر زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
1 ای دل ار عاشقی بیا از جان دلبر از جان بجو ز جان جانان
2 حکمت این حکیم را بنگر که در آن می شود خرد حیران