نفس برآید و مقصود بر نمی‌‏آید از فیض کاشانی غزل 1077

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

نفس برآید و مقصود بر نمی‌‏آید

1 نفس برآید و مقصود بر نمی‌‏آید فغان که بخت من از خواب بر نمی‏‌آید

2 کسی ز مهدی هادی نشان نمی‌‏بخشد به سوی ما ز خیالش خبر نمی‌‏آید

3 به آب دیده شب و روز تربیت کردم نهال گلبن شوقش به بر نمی‌‏آید

4 در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز زمان محنت هجرش به سر نمی‌‏آید

5 صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش که آب زندگیم در نظر نمی‌‏آید

6 ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا وزان میانه یکی کارگر نمی‏‌آید

7 چه سعی‌‏ها که نمودیم فیض در ره او دریغ کار ز ما این قدر نمی‌‏آید

عکس نوشته
کامنت
comment