نفس برآمد و کام از تو بر از حافظ شیرازی غزل 237

حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید

1 نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید فغان که بختِ من از خواب در نمی‌آید

2 صبا به چشمِ من انداخت خاکی از کویش که آبِ زندگیم در نظر نمی‌آید

3 قدِ بلندِ تو را تا به بَر نمی‌گیرم درختِ کام و مرادم به بَر نمی‌آید

4 مگر به رویِ دلارایِ یارِ ما ور نی به هیچ وجه دگر کار بر نمی‌آید

5 مقیمِ زلفِ تو شد دل که خوش سَوادی دید وز آن غریبِ بلاکش خبر نمی‌آید

6 ز شَستِ صدق گشادم هزار تیرِ دعا ولی چه سود یکی کارگر نمی‌آید

7 بسم حکایتِ دل هست با نسیمِ سحر ولی به بختِ من امشب سحر نمی‌آید

8 در این خیال به سر شد زمانِ عمر و هنوز بلایِ زلفِ سیاهت به سر نمی‌آید

9 ز بس که شد دلِ حافظ رمیده از همه کس کنون ز حلقهٔ زلفت به در نمی‌آید

معنی شعر:

زندگی خود را در راه آرزوهای بر باد رفته ات گذاشته ای و با ناامیدی و یأس حسرت نرسیدن به آنها را میخوری و سخت گله مند و شاکی .هستی بر یاس و ناامیدی خود چیره شو. با توکل به خدا زندگی ات را متحول کن و معقولانه راه صواب را برگزین. انشاء الله، موفق خواهی شد.

عکس نوشته
کامنت
comment
حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.