- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پسر گفتش گر این شهوت نباشد میان شوی و زن خلوة نباشد
2 نباشد خلق عالم را دوامی نماند در همه گیتی نظامی
3 اگر این حکمت و ترکیب نبود بساط ملک را ترتیب نبود
4 یکی باید هزار و یک تن آراست که تا یک لقمه بنهی در دهان راست
5 بحکمت کارفرمایان این راه ز ماهی کار میرانند تا ماه
6 زمین از کف فلک تابد ز دودی که گر چیزی نبایستی نبودی
7 اگر شهوة نبودی در میانه نه تو بودی و نه من در زمانه
8 تو شهوة می براندازی ز مردان دلم را سر این معلوم گردان