مرد بی حوصله مردانه از نظیری نیشابوری غزل 303

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

مرد بی حوصله مردانه نگردد هرگز

1 مرد بی حوصله مردانه نگردد هرگز خوف گرد دل دیوانه نگردد هرگز

2 عشق تا هست گرفتاری خاطر برجاست بی تعلق دل دیوانه نگردد هرگز

3 قوت بلبل ز ریاح گل سیراب شود که ز مستی ز پی دانه نگردد هرگز

4 قابل فیض بجز نیک سرشتان نشوند خاک گل ناشده پیمانه نگردد هرگز

5 هرکه تایب زمی و مطرب و ساقی گردید رویش از قبله میخانه نگردد هرگز

6 چشم مستش ز فغان و شغبم بیش غنود خفته بیدار به افسانه نگردد هرگز

7 شادی از وحشت اگر زور رمد ترکش گیر غم امین است که بیگانه نگردد هرگز

8 کار تو ساختن و پیشه من سوختن است ذره در عرصه پروانه نگردد هرگز

9 دولت ملک بقا جوی «نظیری » که عزیز کس به این مزرع ویرانه نگردد هرگز

عکس نوشته
کامنت
comment