-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خونین جگران را چه غم از ناز و نعیمست عاشق که بود جرعه کش دوست ندیمست
2 قانون طرب ساز گداییست وگرنه بس نغمه ی دلسوز که در پرده ی سیمست
3 بس نقش نو از پرده برون آمد و بس رفت دل شیفته ی اوست که در پرده مقیمست
4 خوبی که نهد گوش بگفتار بد آموز در سلک وفا نیست اگر در یتیمست
5 بلبل چو گلی دید همان لحظه فرو برد آشفتگی صاحب بستان ز نسیمست
6 در قاعده ی بوالهوسان فایده یی نیست اکسیر سعادت سخن تلخ حکیمست
7 حسن عمل ما نبود قابل احسان امید عنایت همه بر خلق کریمست
8 طاعت نپسندی و شفاعت نپذیری رحمی که دل یکجهت از غصه دو نیمست
9 شاهین تو در خون دلم پنجه فرو برد وین شیفته غافل که به دست چه غنیمست
10 هرچند بلا بیش قویتر دل درویش آنراست فغانی الم و ضعف که بیمست