خستگان را چو طلب باشد و از فیض کاشانی غزل 1078

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود

1 خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود دوست را چاره به جز مرهم رحمت نبود

2 خیره آن دیده که گریان نبود در غم تو تیره آن دل که در او شمع محبت نبود

3 دولت از مهدی هادی طلب و سایه او هر که را عدل نباشد فر دولت نبود

4 پادشاهی نرسد جز نبی و عترت او زانکه عصمت دگری را و طهارت نبود

5 چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود

6 دانش اندوز و ادب ورز که در مجلس او هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

7 فیض از نائب حق در ره حق همت خواه که در این عصر جز او صاحب همت نبود

عکس نوشته
کامنت
comment