-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فروغ نور جمال تو در دل بیدار ز دود ز آینه کون ظلمت اغیار
2 بسوخت غیر سراسر در آتش غیرت منادی لمن الملک واحد قهار
3 چو سیل قهر جلال احد هجوم آرد چه چاره جز که بجولان او رود اغیار
4 بساحت جبروتش کجا رسد اوهام چو عقل را ملکوتش ببسته راه گذار
5 شروق نور ازل شد چو در دلی تابان ز اهل دل برباید بصیرت و ابصار
6 چهسان توان بجمالی نظر توان افکند که صف کشیده پی دور باش او انوار
7 کند طلوع چه خورشید ما حی الاعیان چه جای نور سنا برق بذهب الابصار
8 چه دست باز شود عز فرد بیپایان کجا بماند از اغیار در جهان آثار
9 ثنای او مشنو فیض خرز گفتهٔ او که نیست درد و جهان غیر ذات او دیار