- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خمش ز لابه که طبعش مشو شست هنوز شکر بخور مکن شعله سر شکست هنوز
2 تحملی که مزاجش به اعتدال آید میان عفو و غضب در کشاکشست هنوز
3 بر آشنایی طفل من اعتمادی نیست فرشته خوست ولی آسمان و شست هنوز
4 شبی به میکده اش برقع از جمال افتاد قرابه آب فشان جام در غشست هنوز
5 مگر جراحت حرمان عشق بسیارست که این شسکته خدنگی ز ترکشست هنوز
6 به یک دو زخم که خوردی ز حسن امن مباش که در کمین گه ابرو کمان کشست هنوز
7 نجات نیست «نظیری » ز دهر بوقلمون اگرچه ریخت گل، ایوان منقشست هنوز