سر معشوق بر بالین ناز است از جلال عضد غزل 20

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

سر معشوق بر بالین ناز است

1 سر معشوق بر بالین ناز است سر عشّاق بر خاک نیاز است

2 عذارت خستگان را جان فروز است جمالت بیدلان را دلنواز است

3 غمت افتادگان را دستگیر است لبت بیچارگان را چاره ساز است

4 کمر بر موی می بندی چه سرّ است سخن در پرده می گویی چه راز است

5 قدت سرو و رخت گلزار حسن است لبت شهد و رخت شمع طراز است

6 ترا چشمی که پُر سحر و فسون است مرا جانی که پر سوز و گداز است

7 جلال افتاده بازوی عشق است کبوتر صید چنگ شاهباز است

عکس نوشته
کامنت
comment