شتر بچه با مادر خویش از سعدی شیرازی بوستان 12

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

شتر بچه با مادر خویش گفت:

1 شتر بچه با مادر خویش گفت: بس از رفتن، آخر زمانی بخفت

2 بگفت ار به دست منستی مهار ندیدی کسم بارکش در قطار

3 قضا کشتی آنجا که خواهد برد وگر ناخدا جامه بر تن درد

4 مکن سعدیا دیده بر دست کس که بخشنده پروردگار است و بس

5 اگر حق پرستی ز درها بست که گر وی براند نخواند کست

6 گر او تاجدارت کند سر بر آر وگر نه سر نا امیدی بخار

عکس نوشته
کامنت
comment