- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان بلبل ز ناله ماند و دم سرد من همان
2 رنگ از رخ چمن شد و برگ درخت ریخت وین داغ کهنه بر دل پر درد من همان
3 گشتم غبار و رفتم ازین خاکدان برون باشد براه او اثر گرد من همان
4 نتوان بصد چراغ دلی در زمانه یافت بر اوج دلبری مه شبگرد من همان
5 نقش مراد خویش فغانی نیافتم ماندست با فلک بعقب نردمن همان