1 جهان جوی فرخنده ی ماه چهر بر اورنگ شاهی بیامد چو مهر
2 گران مایه میر خراسان بدی که دل ها همه زو هراسان بدی
3 بکشتند او را بس از چارسال بدآمد بر ایرانیان بخت و فال
1 سزد گر ازین حال عبرت بری گزینی تو، رسم و ره مهتری
2 بجنبی زجا با کمربند تنگ برآیی همی از پی نام و ننگ
1 پس از شاه بروی درم ریختند به مشگوی تاجی بیاویختند
2 چو ماهی دو بگذشت بر آن پری یکی کودکی زاد چون مشتری
1 چو از کار نینویه پرداخت شاه به لیدی کشانید یکسر سپاه
2 ابا آلیاد آن شه ساردیز گرفتند راه نبرد و ستیز