-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حیرت قفسمکو اثر عجز و رسایی مجبور ادب را چه وصال و چه جدایی
2 آیینه وتسلیم فضولی، چه خیالست رنگی ننماییمکه آنرا ننمایی
3 وقستکه چون آبله ازپوست برآییم کز خویش برون میکشدم تنگ قبایی
4 از بسکه به دل ناخن تدبیر شکستم چون غنچه دمید از نفسم عقده گشایی
5 خوشباش که کس مانع آزادگیت نیست عالم همه راه است گر از خویش برآیی
6 ای حسن معیت ز فریبت نگهم سوخت یک پرده عیانترکه بسی دور نمایی
7 برگنج همان صورت ویرانه نقابست پوشد مگرت بندگی آثار خدایی
8 در بحر چرا قطرهٔ ما بحر نباشد در بزم کریمان چه خیالست گدایی
9 از لاف حذرکن که درین عرصه مبادا پرواز فروشی و فسردن به درآیی
10 رفع هوس از طینت مردم چه خیالست زبن قافله بیرون نرود هرزه درآیی
11 نتوان شدن از وهم وجود و عدم آزاد با دام و قفس ساز که دور است رهایی
12 حاصل نکنی صندل درد سر هستی بیدل به ره عشق اگر جبهه نسایی