- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لشکر شب رفت و صبح اندر رسید خیز و مهرویا فراز آور نبید
2 چشم مست پر خمارت باز کن کز نشاطت صبرم از دل بر پرید
3 مطرب سرمست را آواز ده چون ز میخانه عصیر اندر رسید
4 پر مکن جام ای صنم امشب چو دوش کت همه جامه چکانه بر چکید
5 نیست گویی آن حکایت راستی خون دل بر گرد چشم ما دوید
6 کیست کز عشقت نه بر خاک اوفتاد کیست کز هجرت نه جامه بر درید
7 چون خطت طغرای شاهنشاه یافت از فنا خط گردد عالم بر کشید
8 از سنایی زارتر در عشق کیست یا چو تو دلبر به زیبایی که دید