-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رود آرام ز عمری که بهجران گذرد کاروان در ره ناامن شتابان گذرد
2 بر گرفتاری دل خنده زنان می گذرم همچو دیوانه که از پیش دبستان گذرد
3 بخت شاد است زویرانی ما در غم عشق عید جغدست بمعموره چو طوفان گذرد
4 قسمت این بود که چون موج بدریای وجود هر کجا رو نهم احوال پریشان گذرد
5 حسن بی پرده او بیشترم می سوزد چون تهیدست که بر نعمت ارزان گذرد
6 چشم بر راه خضر سالک عارف نبود در پی راهزن افتد ز بیابان گذرد
7 آگه از عیش جوانی نشدم در غم عشق همچو آن عید که بر مردم زندان گذرد
8 هر کجا مور قناعت پر همت واکرد چه عجب گر ز سر ملک سلیمان گذرد
9 دست و پا بیهده زد در غم عشق تو کلیم به شنا کس نتواند که ز عمان گذرد