1 ظاهر و باطن صدف می خوان سرّ درّ یتیم را می دان
1 رند مستی که گرد ما گردد گر گدائیست پادشا گردد
2 هرکه با جام می بود همدم کی ز همدم دمی جدا گردد
1 در موج و حباب آب دریاب آن آب در این حباب دریاب
2 در آینهٔ مه منور نور رخ آفتاب دریاب
1 جام گیتی نماست سید ما جان و جانان ماست سید ما
2 دنیی و آخرت طفیل وی اند سید دو سراست سید ما