1 سرود گوی شد آن مرغک سرود سرای چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
2 همی چه گوید ؟ گوید که : عاشقا ، شبگیر بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر در عمری شبی به ما پردازد وین جان به لب رسیده را بنوازد
2 لب بر لب او نهشته ، ناگه خورشید با تیغ کشیده بر سر ما تازد
1 بنفشه زار بپوشید روزگار به برف درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف
2 که برف از ابر فرود آید ، ای عجب ، هر سال از ابر من به چه معنی همی بر آید برف ؟
1 خواجه ، تُتماج باید و سر بریان سود ندارد مرا سَفَرجَل و چُکری
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **