- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جواب نامه ام از نزد دوست دیر آمد دلم ز دیری آن از حیات سیر آمد
2 بلی چگونه دلی از حیات گردد سیر که زیر حلقه گیسوی او اسیر آمد
3 رهائی دل از آن بند زلف ممکن نیست ز بسکه دلکش و دلجوی و دلپذیر آمد
4 من ابلهانه بجائی برم کمال و هنر که در کمال و هنر فرد و بی نظیر آمد
5 شعار او همه فضل است و شعر من ببرش اگه چه غیرت شعری کم از شعیر آمد
6 ستاره در بر نور قمر بود تاریک سفال بر در گنج گهر حقیر آمد
7 چه آفتی تو که چشم سیاه و زلف کجت بلای جان جوان بند پای پیر آمد
8 تو آن درخت بلندی که زهره بهر نماز در آستان تو از آسمان بزیر آمد
9 ز هرچه هست به گیتی توان گزیر ولی مرا محبت و عشق تو ناگزیر آمد
10 خوشا دمی که نهم دیده بر خطت بینم ز مصر جانب بیت الحزن به شیر آمد
11 ز پا فتاده و از دست رفته ام نظری که التفات تو بر خسته دستگیر آمد
12 مرا به شاه و وزیر احتیاج نیست از آنک گدای کوی تو هم شاه و هم وزیر آمد
13 امیریا غم بدرت بکاست همچو هلال چرا شکایتت از آفتاب و تیر آمد