1 کوی و جوی از تو کوثر و فردوس دل و جامه ز تو سیاه و سپید
2 رخ تو هست مایهٔ تو ، اگر مایهٔ گازران بود خورشید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان
1 هول تاختن و کینه آختنْش مرا همی گداخته همچون کناغ و تافته تن
1 بیمارم از نهیب عقب رنجه درد ِ دلم گرفته و تبْ باده
2 بهتر شوم چو پیر به نام من تعویذکی نویسد آزاده
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به