هوا گلشن به گلشن می کشد از اسیر شهرستانی غزل 11

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

هوا گلشن به گلشن می کشد دیوانه ما را

1 هوا گلشن به گلشن می کشد دیوانه ما را زخون توبه موج گل کند پیمانه ما را

2 شرابت دام می چیند تغافل جام می بخشد به ما گر واگذارد دل وفا بیگانه ما را

3 سپند چشم بدکام دو عالم می توان کردن شرابت می پرستد گریه مستانه ما را

4 ز رویت شعله ها گلشن ز خویت شمع ها روشن تماشا برگ گل سازد پر پروانه ما را

5 خرابی صندل درد سر تعمیر عالم شد به سیل امتحان تا کی دهی ویرانه ما را

6 ز وحشت باج می گیرد به الفت تاج می بخشد بیا شرمنده حسرت مکن دیوانه ما را

7 اسیر آن طفل بدخو رام آسایش نمی گردد مبادا بشنود در خواب هم افسانه ما را

عکس نوشته
کامنت
comment