- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هوا بدیهه رسانست و باغ موزون است به هر ترنم مرغی هزار مضمون است
2 زبان بلبل شوخ از سخن نمی افتد اگر چه خورده گل همچو در مکنون است
3 بهوش زی که تو گر از برون نمی بینی درون پرده ببینند هرچه بیرون است
4 اگر به لذت لطف نهان رسی دانی که اندک تو ز بیشت چگونه افزون است
5 به شور وادی و فریاد سیل خروش داریم کز اهل سلسله ماست هر که مجنون است
6 ز روی دوست هویدا بود سعادت دوست نوشته اند به عنوان که خاتمت چون است
7 نشان ذوق حقیقت به نازکان ندهند چه شد که فاخته خوش گوی و سرو موزون است
8 اگر کنار بیابان عشق دریابی ز خون کشته ببینی هزار جیحون است
9 به هیچ کاسه چشم گدای پر نشود مگر ز کاسه آزادگان که وارون است
10 چو نام توبه گرفتم، قدح به یاد آمد چو نام توبه گرفتم، قدح به یاد آمد