الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی
الهامی کرمانشاهی

سنان از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 49

شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 49 ام از 451 خیابان چهارم

سنان را که زی بصره بودی روان

1 سنان را که زی بصره بودی روان گرفتند در قادسیه گوان

2 ببستند در آهنین بند سخت کشان نزد مختار پیروز بخت

3 امیر سرانداز دشمن شکار چو دید آن سرو پیکر نابکار

4 لب خود به دندان بخایید نرم سترد از دل و دیده و چهره شرم

5 بگفت: ای تبهکار ناپاکخوی که از خویشتن ریختی آبروی

6 بدا بر تو و زشت کردار تو مرا برتو بگماشت دادار تو

7 که کیفر به تیغ از تو بستانمی تو را تن در آتش بسوزانمی

8 همین روز، فیروزی من بود که دربند من چون تو دشمن بود

9 خدا بکشدم گر گذارم تو را که مانی چنین زنده جان ایدرا

10 بفرمود با آبداده پرند گسستند پیکرش را بند بند

11 به دیگی ز زیتون، پر از روغنا فکندند تاری تن ریمنا

12 به آتش چو آن دیگ جوشنده گشت به دوزخ روانش خروشنده گشت

13 نمودند ویران پس او را سرای نهشتند کاباد ماند به جای

14 ز منهال عمرو این شنیدم خبر که از مکه ام بد یثرب سفر

15 سپردم ره خانه سجاد را پناه امم، زین عباد را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سنان را که زی بصره بودی روان

شاعر شعر سنان را که زی بصره بودی روان چه کسی است ؟

شاعر شعر سنان را که زی بصره بودی روان الهامی کرمانشاهی می باشد.

شعر سنان را که زی بصره بودی روان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر سنان را که زی بصره بودی روان چیست ؟

قالب شعر سنان را که زی بصره بودی روان شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) است

مضمون اصلی شعر سنان را که زی بصره بودی روان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر